دانلود آهنگ Inventame از انریکه از موزیک دونی

متن آهنگ Inventame از انریکه

For being almost of the age

For doubting my truth

You left yesterday

You left in my arms

A sunrise
Now count out there

What did you change

Even the way you dress

Somebody decorate

With your smile
Don Not you tell me anymore

That you don not want to lose me

Now and it is too late

If you want to see me again
Invite me

And force him to love you like me

Build with your years my existence

Make him feel what you like in me
Invite me

And give me a kiss to him

Lets see if the skin bristles the same

Invent what one day we could be
For being almost of the age

For doubting my truth

You left yesterday

You left in my arms

A sunrise
Now count out there

What did you change

Even the way you dress

Somebody decorate

With your smile
Don not you tell me anymore

That you don not want to lose me

Now and it is too late

If you want to see me again
Invite me

And force him to love you like me

Build with your dreams my existence

Make him feel what you like in me
Invite me

And give me a kiss to him

Lets see if the skin bristles the same

Invent what one day we could be
Invite me

Invent what one day

We could be

فقط به خاطر این که همسن بودیم
وجون به حرفام شک داشتی
دیروز رفتی
تو سپیده صبح رو میون آغوشم جا گذاشتی
حالا میشنوم که مردم میگن
دیگه عوض شدی تو
حتی طرز لباش پوشیدنت
داری کسی رو آراسته میکنی
داری کسی رو آراسته میکنی
دیگه ازشون نخواه که بهم بگن
تو نمیخوای منو از دست بدی
حالا دیگه خیلی دیره
اگه میخوای دوباره منو ببینی
تظاهر کن
مجبورش کن که مثل من دوست داشته باشه
وجودمو با رویاهای اون بساز
کاری کن که احساسی رو که تو به
من منتقل می کردی حس کنه
تظاهر کن
و بهش یکی ازبوسه هایی رو که من از لبات گرفتم بده
و امیدوارم که تو ام یه بار به این مشکلات دچار شی
تظاهر کن
داستانی درباره ی اون چه که
ممکن بود باشیم بساز
فقط چون همسن بودیم
و چون به حرفام شک کردی
دیروز رفتی
تو سپیده صبح رو میون آغوشم جا گذاشتی
حالا میشنوم که مردم میگن
دیگه عوض شدی تو
حتی طرز لباش پوشیدنت
داری کسی رو آراسته میکنی
با لبخندت
دیگه ازشون نخواه که بهم بگن
تو نمیخوای منو از دست بدی
حالا دیگه خیلی دیره
اگه میخوای دوباره منو ببینی
تظاهر کن
مجبورش کن که مثل من دوست داشته باشه
وجودمو با رویاهای اون بساز
کاری کن حس کنه احساسی رو که
تو به من منتقل میکردی
تظاهر کن
و بهش یکی ازبوسه هایی رو که من از لبات گرفتم بده
و امیدوارم که تو ام یه بار به این مشکلات دچار شی
تظاهر کن
داستانی درباره اون چه که ممکن بود باشیم بساز
تظاهر کن
داستانی درباره اون چه که
ممکن بود باشیم بساز