Hamid Hiraad Matarsak Music Download
پخش آنلاین آهنگ
پخش آنلاین دمو آهنگ
وقتی کلاغی روی شانم نشست آندم که باغبان زد و پایم شکست
دیدم که یک ارزن نمیارزم دگر ای باغبان بی وفا رفتم زه دست
یکروز ما در مزرعه جا و مکانی داشتیم
افسوس امروز که ما را در حصاری کاشتی
ای باغبانه بیوفا ماهم خدایی داشتیم
یکروز ما در مزرعه قول قراری داشتیم
از طعنه ی نامردمان خود را سوا میداشتیم
ای باغبانه بی وفا ما هم خدایی داشتیم
ای خدا باغبان زخم ما را ندید
ای خدا باغبان دسته ما را برید
ای خدا این مترسک به اخر رسید
در این دشت سرد بدون امید
اهی کشیدم شعله شد برخرمنی افروخته
بیچاره ان که بعده من چشمی به باغت دوخته
شطرنج بازی می کنی با مهره های سوخته
ای خدا باغبان زخم ما را ندید
ای خدا باغبان دسته ما را برید
ای خدا این مترسک به اخر رسید
در این دشت سرد بدون امید